مقاومت برای جلوگیری از افزایش دستمزد؟
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۵۵۹۷۶
رییس کل بانک مرکزی آذر ماه امسال گفته بود که دولت دیگر اجازه نمیدهد دستمزد بیش از ۲۰ درصد رشد کند
به گزارش ایسنا، روزنامه «اعتماد» نوشت: یکی از جلسات مهمی که همه ساله در روزهای پایانی سال برگزار میشود جلسه شورای عالی کار به منظور تعیین دستمزد کارگران برای سال آینده است و این روزها هم که به سال نو نزدیک میشویم بیش از ۱۴.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چانهزنیها برای اعلام رقم سبد معیشت ادامهدار شد
بسیاری از کارشناسان حوزه کار بر این باورند که با وجود افزایش ۵۷درصدی دستمزدها در سال ۱۴۰۱، باز هم فاصله حداقل حقوق با سبد معیشت ۳ میلیون تومان شد که البته بعد از گذشت چند ماه از شروع سال، این فاصله به دلیل بالا رفتن نرخ تورم و افزایش قیمتها، افزایش قابلتوجهی پیدا کرد تا جایی که امروز در خوشبینانهترین حالت ممکن، دستمزد ۶ میلیون تومانی، تنها کمتر از ۱۰ روز هزینههای اساسی یک خانوار را تامین میکند. در عین حال آخرین رقم سبد معیشت که از سوی کمیته مزد برای سال ۱۴۰۲ اعلام شد رقم ۱۲ میلیون و ۴۷۹ هزار و ۵۰۰ تومان بود که کارگران این رقم را قبول نکردند و رقم پیشنهادی خود برای کمیته مزد را ۱۷ میلیون و ۴۴۷هزار و ۱۶۰ تومان اعلام کردند که این رقم هم مورد قبول واقع نشد.
دستمزد کارگران در سال گذشته ۵۷ درصد افزایش پیدا کرد و برای سال ۱۴۰۰ نیز ۳ درصد رشد داشت و حال وزیر کار در تازهترین اظهارات خود اعلام کرده که حداقل حقوق کارگران برای سال ۱۴۰۲ باید به اندازه حقوق کارمندان یعنی به اندازه ۲۰درصد افزایش داشته باشد، یعنی ۳۰درصد کمتر از نرخ تورم کنونی.
اظهارنظر رییس کل سابق بانک مرکزی
روزهای پایانی آذر ماه امسال بود که علی صالحآبادی، رییس کل سابق بانک مرکزی در اظهاراتی صریح، رقم افزایش ۵۷درصدی حقوق و دستمزد در سال ۱۴۰۱ را «عجیب و غریب» خواند و گفت که «قطعا برای سال ۱۴۰۲، چنین اتفاقی نمیافتد.» استدلال رییس کل سابق بانک مرکزی نیز این بود که «درصد افزایش دستمزد آنقدر زیاد بوده که روی تورم امسال تاثیر گذاشته است.» هر چند این اظهارات او به سرعت توسط فعالان کارگری و حتی برخی اقتصاددانان رد شد و بسیاری به این موضوع انتقادهای شدیدی وارد کردند.
اما دلیل اصلی مقاومت برای افزایش دستمزدها به میزان بیش از ۲۰ درصد این است که دولت معتقد است افزایش دستمزدها منجر به رشد تورم خواهد شد که در مقابل کارگران این موضوع را رد کرده و میگویند افزایش دستمزدها ارتباطی با رشد تورم ندارد. رابطه بین میزان رشد دستمزدها و رشد قیمتها در چند سال اخیر، یکی از موضوعات مورد بحث و چالشبرانگیز میان سیاستگذاران، مدیران و نیروی کار بوده است. چالش میان کارگران و کارفرمایان درخصوص تعیین سقف دستمزدها هر سال تازه میشود. نتیجه این مجادله این است که کارگران متقاضی افزایش حداقل دستمزد به میزان تورم هستند و کارفرمایان بر افزایش حقوق و دستمزد براساس بهرهوری تاکید دارند. از سوی دیگر، دولتها همواره نگران آثار افزایش دستمزد هستند.در نگاه دولتها و مدیران بنگاهها، تورم حداقل دستمزد میتواند به تورم قیمتها منجر شود و از این طریق به نرخ ارز، ثبات اقتصادی و رقابتپذیری صادرات ضربه بزند. هزینه نیروی کار بخش زیادی از هزینههای تولید را شامل میشود و افزایش دستمزد به بنگاهها فشار زیادی میآورد. بنگاهها برای بیاثر کردن این افزایش هزینه، مجبور به بالا بردن قیمت محصول نهایی خود هستند.
سید مرتضی افقه، اقتصاددان و استاد دانشگاه در واکنش به تاثیر افزایش دستمزدها روی نرخ تورم گفت: این موضوع نیازمند تحلیل است و باید بررسی شود که افزایش دستمزدها روی کدام بخش از واحدهای اقتصادی اثرگذار است؛ چراکه به نظر میرسد افزایش دستمزدها بر هزینه تولید واحدهای بسیار بزرگ که درآمدهای بالایی هم دارند تاثیر چندانی ندارد، اما در مورد بنگاههای کوچک قضیه کمی فرق میکند.
او ادامه داد: به دلیل بیتدبیریها و موانعی که در بنگاههای کوچک و متوسط وجود دارد و افزایش نرخ مالیات و بیمه و... این قبیل از بنگاهها معمولا در زیان قرار میگیرند و هرگونه افزایش هزینه تولید ممکن است این گروه از تولیدکنندگان را دچار لطمه کند؛ اما این مساله به معنای آن نیست که دستمزدها که فاصله زیادی هم با نرخ تورم دارند را نباید افزایش داد.
عدم افزایش دستمزد، بهرهوری را کاهش میدهد
افقه تصریح کرد: هر چند گفته میشود با افزایش دستمزد ممکن است هزینههای تولید بنگاههای کوچک و متوسط افزایش یابد اما عدم افزایش دستمزدها متناسب با نرخ تورم هم کاهش بهرهوری را به دنبال دارد و منجر به نارضایتی کارکنان میشود.
این کارشناس اقتصادی خاطرنشان کرد: بنابراین افزایش دستمزدها باید متناسب با نرخ تورم برای طبقه کارگر صورت پذیرد و دولت هم نباید روی درصدهای پایین افزایش دستمزدها اصراری داشته باشد، چراکه دولت بودجه خود را معادل نرخ تورم افزایش داده اما موضوع دستمزد که به معیشت و توده مردم مرتبط است را به افزایش تورم ربط میدهد و تنها خواستار افزایش ۲۰ تا ۲۵درصدی دستمزدها برای سال ۱۴۰۲ است.
رشد دستمزد معادل نرخ تورم نبود
افقه ادامه داد: آنچه ضرورت دارد تا دولت برای افزایش تولید انجام دهد این است که در کنار افزایش متناسب دستمزدها، فشارها و مزاحمتها برای بخش تولید را کم کند یا اینکه یارانههایی را به بخش تولید اختصاص دهد تا بنگاههای کوچک و متوسط دچار لطمههای بیشتری نشوند. این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: در سالهای گذشته (به جز سال ۱۴۰۱) نیز افزایش دستمزد معادل با نرخ تورم نبود، به خصوص اینکه در سه، چهار سال اخیر که با تشدید تحریمها مواجه شدیم و رشد تورم به صورت روزانه رخ داد، میزان دستمزدها تغییری نکرد.
اهمالکاری، تبعات سیاسی و تنشهای اجتماعی به دنبال دارد
این کارشناس اقتصادی در ادامه گفت: در صورتی که این سیاستها در مورد افزایش محدود دستمزدها ادامه پیدا کند و هرگونه اهمالکاری تبعات سیاسی و تنشهای اجتماعی زیادی به دنبال دارد. افقه در پاسخ به این پرسش که آیا افزایش دستمزد منجر به تورم انتظاری شده و صاحبان کار و سرمایه هم با افزایش دستمزدها قیمت کالاهایشان را افزایش خواهند داد؟ گفت: افزایش دستمزد طبقات پایین جامعه، (دهکهای ۵ به پایین و کارگران) تقاضا برای کالاهای ساخت داخل و بادوامی که عمدتا تولید داخل هستند و کمتر هم از مواد اولیه وارداتی در آنها استفاده میشود را بالا برده و رکودی که در این کارخانهها هست را از بین میبرد و باعث رونق شان نیز خواهد شد. از طرف دیگر اگر دستمزد طبقات مرفه جامعه افزایش پیدا کند به دلیل اینکه این افراد متقاضی کالاهای وارداتی هستند ممکن است تورم افزایش یابد؛ اما با توجه به شرایط رکودی کنونی، افزایش دستمزد طبقات متوسط به پایین جامعه باعث افزایش تقاضا و رونق صنایع و تولیدات داخلی خواهد شد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: حقوق و دستمزد دولت بانك مركزي محیط زیست اسلام و مسیحیت شکارچی غیرمجاز آشوریان محیط بانی نماینده آشوریان در مجلس شهدای اقلیت های دینی محیط زیست اسلام و مسیحیت شکارچی غیرمجاز آشوریان افزایش دستمزدها شورای عالی کار بنگاه های کوچک افزایش دستمزد برای سال ۱۴۰۲ نرخ تورم حداقل حقوق بانک مرکزی سبد معیشت بنگاه ها رییس کل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۵۵۹۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معادله تورمی بازدهی سهام
تورم از دو کانال بر رابطه میان سود حسابداری و بازده بورسی اثر میگذارد. از سویی، افزایش تورم موجب واگرایی میان وضعیت واقعی شرکت و گزارش مالی میشود و به تضعیف رابطه میان سودها میانجامد. از سوی دیگر، افزایش تورم به افزایش نرخ تنزیل میانجامد.
به گزارش دنیای اقتصاد، این مساله موجب تغییر ارزش شرکت منطبق بر جریانهای نقدی کوتاه مدت آن میشود و ارتباط میان سود حسابداری و بازده بورسی شرکت را افزایش میدهد. بهنظر میرسد وزنکشی این دو کانال در اقتصادهای مختلف نشاندهنده نوع اثر تورم بر رابطه میان سودها است.
داراییها، بدهیها و درآمد مجموعهها اغلب در گزارشهای مالی بهصورت اسمی (تعدیل نشده با تورم) درج میشوند. این مساله موجب شکاف میان واقعیت حاضر شرایط مالی شرکتها و اطلاعات درج شده در صورتهای مالی در زمانهای با تورم بالا میشود. در پژوهشی که بهتازگی در دانشگاه دوک آمریکا انجام شده، با استفاده از دادههای جدید استخراج شده از گزارشهای مالی سده گذشته میزان و شیوه اثرگذاری تورم بر رابطه میان سود حسابداری یک شرکت و ارزش بازاری سهام آن بررسی میشود.
تورم از دو کانال میتواند بر رابطه میان این دو سود اثر بگذارد. از سویی، از آنجا که دادههای تاریخی بهای تمام شده با تغییر قیمتها به دلیل تورم تغییر نمیکند، تورم میتواند ارتباط میان سودها (earning relevance) را کاهش دهد. از سوی دیگر، تورم ممکن است با افزایش نرخ تنزیل شرکتها و در نتیجه تغییر تمرکز شرکت به سمت بازدههای کوتاهمدت، ارتباط میان سودها را افزایش دهد. سوال کلیدی این است که کدام کانال در نهایت غالب خواهد شد؟
در ژوئن ۲۰۲۲، نرخ تورم کشور آمریکا به ۹.۱ درصد رسید که بالاترین سطح آن در ۴۰ سال گذشته بود. پس از آن، نرخ بالای تورم به دغدغه اصلی بسیاری از سرمایهگذاران بدل شد. صعود مجدد نرخ تورم همچنین موجب تمرکز مناظرات علمی بر اثر این متغیر بر ارتباط بین متغیرهای حسابداری شد.
به گفته ناظران، افزایش تورم حداقل از دهه۱۹۲۰ به بعد اثری کاهشی بر ارتباط میان ارقام حسابداری داشتهاست. دلیل این امر آن است که با افزایش تورم مبالغ اسمی (nominal) درج شده در ترازنامه و صورت درآمدهای شرکتها، ارزش جاری آنها را کمتر از مقدار واقعی نشان میدهد. هیات استانداردهای حسابداری مالی آمریکا (FASB) نیز که مرجع قانونگذاری گزارشهای مالی و اساس تنظیم استانداردهای حسابداری است، با بیان اینکه «با افزایش نرخهای تغییر در قدرت خرید عمومی، صورتهای مالی که بر حسب واحدهای اسمی پول نوشته میشوند، فایده خود را از دست میدهند» بر کمرنگشدن این ارتباط با افزایش تورم صحه میگذارد.
عوامل موثر بر ارتباط دو سوددر پژوهش اخیر بینز و کوبیک (Binz and Kubic) دو مساله در حوزه ارتباط بین درآمد حسابداری و بازده بورسی به طور خاص بررسی شدهاست. اولین مساله، بررسی اثر تورم بر ارتباط میان سودهای حسابداری و بورسی است. این دیدگاه که کانال اثرگذاری نرخ تورم بر رابطه میان سودها از طریق دادههای تاریخی هزینه حسابداری است، این موضوع را مطرح میکند که با افزایش تورم دقت درآمدهای اسمی ثبتشده در صورتهای مالی کاهش مییابد و در نتیجه این گزارشها فایده خود را از دست میدهند.
با وجود اینکه این کانال احتمالا تا حدودی اثرگذار باشد، در این پژوهش به اثر دیگری که تاکنون مورد غفلت بوده نیز پرداخته میشود که اثری عکس کانال قبلی دارد. کانال دوم اثرگذاری تورم بر ارتباط میان سودهای حسابداری و بورسی، یا بهعبارت دیگر «کانال نرخ تنزیل» است. قیمت و بازده یک دارایی در بازار سهام نشاندهنده ارزش تنزیل شده جریانی نامتناهی از جریانهای نقدی آتی است. نرخهای تنزیل بالاتر باعث میشود جریانهای نقدی بلندمدت ارتباط کمتر و جریانهای نقدی کوتاهمدت ارتباط بیشتری با بازده کنونی سهام داشته باشند. دلیل این مساله آن است که صورتهای مالی برای درک جریانهای نقدی آتی کوتاهمدت مفیدتر هستند، همچنین افزایش تورم موجب افزایش نرخ تنزیل میشود و در نتیجه ارتباط میان سودهای حسابداری و بورسی را افزایش میدهد.
نتایج پژوهش انجامشده نشان میدهد تورم از هر دو کانال بر این ارتباط اثر میگذارد، اما اثر غالب از کانال نرخ تنزیل است و در واقع اثر کلی تورم، افزایش ارتباط بین درآمد حسابداری و بازده بورسی شرکتها است.
مساله دوم مورد بررسی در این پژوهش، کاهش ارتباط بین سود حسابداری و بورسی شرکتها در طول زمان است. پژوهشهای گذشته نشاندادهاند این ارتباط با گذشت زمان کمرنگ میشود. مساله اصلی، اما اینجا است که این پژوهشها عامل تورم را در تخمینهای خود در نظر نگرفتهاند. طبق دادههای تاریخی، در طول دهههای گذشته تورم کشور آمریکا نزولی بوده و تنها در دو سالگذشته برای مدتی روند افزایشی میگیرد. در نتیجه از آنجا که نرخ تورم اثری مستقیم بر ارتباط میان این سودها دارد، با کاهش نرخ تورم طی سالیان، ارتباط میان نرخهای سود نیز کاهش مییابد و احتمالا زمان بهعنوان یک متغیر جدا اثری بر این ارتباط نداشتهباشد. بررسیهای پژوهش مورد اشاره نشان میدهد این احتمال کاملا درست است و زمان، متغیری موثر بر ارتباط میان سود حسابداری و بورسی نیست.
مکانیزم عملکرد دو کانالباتوجه به نتایج پژوهش انجام شده، دو کانال برای اثرگذاری نرخ تورم بر ارتباط سودها وجود دارند که اثری عکس هم دارند. باتوجه به کانال دادههای تاریخی هزینه حسابداری، میتوان گفت داراییهایی مانند املاک و مستغلات، ماشینآلات و تجهیزات با دادههای تاریخی هزینه اندازه گیری شده و در طول عمر مفید خود مستهلک میشوند. از آنجا که تورم ارزش واقعی دلار را از بین میبرد، با افزایش تورم ارزش واقعی هزینه درجشده در ترازنامه کاهش مییابد و در نتیجه بین ارزش دفتری هزینه تمام شده تاریخی و ارزشهای فعلی بازار واگرایی رخ میدهد.
این مساله منجر به عدمکارآیی استهلاک ذکرشده در صورتهای مالی برای درک مخارج سرمایهای و سودآوری آتی شرکت میشود. بهطور مشابه، فروش نیز با قیمتهای تاریخی اندازه گیری میشود و درنتیجه تصویر بالقوه گمراه کنندهای از عملکرد شرکت ارائه میکند؛ چراکه بخشی از سود ناخالص (درآمد منهای هزینه موجودی) نشاندهنده سود واقعی و بخشی دیگر نشاندهنده اثرات تورم است. نتیجه این امر آن است که تحتکانال هزینه تاریخی، واگرایی ناشی از تورم بین واقعیت اقتصادی و اندازه گیری هزینه تاریخی، ارزیابی چشم انداز شرکت را برای سرمایهگذاران دشوارتر میکند. در نتیجه سرمایهگذاران کمتر به اعداد حسابداری متکی میشوند و رابطه میان بازده سهام شرکت در بورس و سود حسابداری کمتر میشود.
شواهد نشان میدهد؛ زمانیکه تورم افزایش مییابد، سرمایهگذاران برای درآمدهای جاری وزن بیشتری نسبت به چشم انداز رشد آتی قائل میشوند؛ چرا که نرخ تنزیل بازده آتی شرکت بالاتر است و در نتیجه این بازدهها کمتر قابلاتکا هستند. این استدلال؛ در واقع همان اثر تورم از کانال نرخ تنزیل است. طبق بررسیهای انجام شده، صورتهای مالی توضیحات بیشتری را درخصوص جریانهای نقدی کوتاهمدت نسبت به جریانهای نقدی بلندمدت میدهند.
با افزایش تورم، شرکتها نمیتوانند تمام افزایش قیمتها را نادیده بگیرند و ارزش شرکت برابر با جریانهای نقدی تنزیلشده میشود. نرخ تنزیل نیز خود شامل نرخ تنزیل واقعی و تورم است. حال اگر نرخ تنزیل صفر باشد، جریانهای نقدی کوتاهمدت و بلندمدت وزن برابری دریافت میکنند، اما اگر نرخ تنزیل بسیار زیاد شود، صورتهای مالی بیشتر تغییرات کوتاهمدت را توضیح میدهند؛ چرا که ارزش فعلی جریانهای نقدی بلندمدت کوچک میشود.
سخن آخربا وجود آنکه پژوهش مذکور درخصوص اقتصاد آمریکا نوشتهشده و برآوردهای آن باتوجه به دادههای صورت مالی شرکتهای این کشور انجام شدهاست، از آنجاکه منطق پشت کانالهای اثرگذاری تورم بر ارتباط بین درآمد حسابداری و بازده بورسی در ایران نیز وجود دارد، نتایج این پژوهش در اقتصاد ایران نیز قابلاستناد است، اما برای صحتسنجی نتایج این مقاله نیازمند است که دادههای بورسی ایران مورد بررسی قرار بگیرد. به اینترتیب میزان اثرگذاری دو کانال برآورد شده و اثر کل تورم بر رابطه بازدهی قیمت سهام و صورتهای مالی آشکار میشود.